❤❤محمّد، اجابـــــت یـک دعــــــــا❤❤

❤❤محمّد، اجابـــــت یـک دعــــــــا❤❤

تو بلوری،گل نازی،گل ناز،خنده کن کودک من،بنشین،مثل پروانه ی شاد،بر گل دامن من،کودکم،از تو جانم به تن است،جایت آغوش من است.
❤❤محمّد، اجابـــــت یـک دعــــــــا❤❤

❤❤محمّد، اجابـــــت یـک دعــــــــا❤❤

تو بلوری،گل نازی،گل ناز،خنده کن کودک من،بنشین،مثل پروانه ی شاد،بر گل دامن من،کودکم،از تو جانم به تن است،جایت آغوش من است.

عکس عکس عکس



محمد کوچولوی من داره یواش یواش 9 ماهش رو تموم میکنه
مامانی میره اداره، محمد کوچولو میره مهد کودک
الهی بمیرم براش




تورا خودم چشم زدم
بس که نوشتمت میان شعرهایم
بى آنکه “اسپند” بچرخانم میان واژه هایم …




وقتى کسى تورا عاشقانه دوست دارد
شیوه بیان اسم تو
در صداى او متفاوت است
و تو مى دانى
که نامت …
در لبهاى او ایمن است





تمام دردها فراموشم می شود
وقتی چشمان تو
در مقابل خیالم، قَد عَلَم میکنند . . .






آهای آدما ، پاسخ دوستت دارم ، مرسی نیست !




کمـــــی دورتــر بـایست …
لطفـــــــــا ً !!
من  دیــوانه  تــر از آنــم …
کــه بی هــوا ،
در آغـوشت  نگیــرم … !





مداد به دست میگیرم
صفحه ی سفید کاغذ
می خواهم از تو نقشی بکشم !
چشم ؛ چشم دو ابرو …
تا همین جا کافی ست !
می نشینم سیر
نگاهـت میکنم !



صدای قلب نیست
صداس پای توست
که شب ها در سینه ام می دوی
کافی است کمی خسته شوی
کافی است کمی بایستی…




مــن عـاشـق تــو هـسـتـم …
عاشق چشمانى که اقیانوسى از آرامش را در خود دارد
عاشق دستانى که خداوند،
نوازش را با الهام از آنها معنا کرده است !
و عاشق لبخندى که زیبایى را تمام و کمال به تصویر مى کشد
دوسـتـت مـی دارم

محمد جانم



محمد جووونم رفته بود خونه باغ خاله شهین جونش حسابی خنک شدیم و
حسابی خوش گذرانی کرددددیم
جای دوستان خالی




خاله شهین جون، منو خیلی دوستم داره البته منم
خاله جونمو خیلی خیلی دوستش دارم




ماه را مـــی بوسم

دهانم بوی ” تو” را می گیرد !





 تپلی مامان اینجا یه دونه مورچه بزرگ پیدا کرده این بلا رو سرش آورده
بیچاره مورچچچچچه




محمدم در حال تاب بازی
مامان قربونت بشه الهی




محمد و پسرخاله نیما جوون



آقا کوچولو اولین دندونش را در نه و نیم ماهگیش داره نمایان میکنه
فدای اون مروارید کوچیک و سفیدت بشم




آخی آخی مامانی



خدا
” تو ” را که می آفرید
حواسش پرت آرزوهای “من” بود
شدی همان آرزوی من . . .




واااای خوش خواب!!!!!!
از هر چی بگذرم از خوابم نمیگذرم


 
پسر گلم خیلی به مامانی کمک میکنه!!!!


محمدم در حال خوردن قطره آهن، خداییش خیلی بد طعمه



قیافه روووووووووو
من و بابایی اونقدر میخندیم




فکر نکنین محمد تنقلات میخوره ه ه!!!!!
یه جورایی فرستادیم دنبال نخود سیاه




عشقه بستنییییییییی محمد !!



وقتی میریم بیرون اصلا" مامان جون و بابایی رو اذیت نمیکنم




خدایا هرگز نگویم دستم بگیر . عمریست گرفته ای رهایش مکن...




اگر گدا یاد پادشاه نکند پادشاه چه داند گدایی هم هست،
گدای دیدارتم پادشاه
!!!!!!!!!