سلام کاکل زری مامانی،پسر گلم خیلی وقته که وقت نکردم به وبلاگت بیام و آپدیتش کنم آخه کارمندی و خانه داری و بچه داری و .... دیگه زمان کم میارم اما الان اومدم بنویسم
1مهر:
اول از تولد بابایی مینویسم که امسال سوتیه بزرگی دادم (واسه تولد بابایی کلی تدارک دیده بودم اما از بدشانسی 1 مهر از ذهنم پاک شده بود خلاصه اینکه بابایی روز تولد خودش کادوی تولد مامانی رو داد و کاملا سورپرایزم کرد البته بعد کلی گریه !!! کادوی مامانی یک ادکلن مارک بود با یک کارت پستالی که هر سال بابایی خودش واسم طراحی میکنه و من عاشق این کارتها هستم عکساشو میذارم )
14مهر:
دومی اینکه قبل از اینکه محمدم به دنیا بیاد نذر کرده بودم که اولین تولد پسر گلم، سفره حضرت ابوالفضل پهن کنم که شکر خدا جون این نذرم ادا کردم و خیلی خوشحالم و امیدوارم خدا جونم از من قبول کنه
شب تولد هم بابایی با کیک و شمع و کلاه و کلی بادکنک از راه رسید از قضا اون شب بابایی از اداره خیلی دیر اومد که وقت خواب محمد به شدت رسیده بود و جیغ و داد محمد.... مجال یه دونه عکس هم نداد
-راستی پسر گلم چند روز بعد اینکه یکسالگی رو تموم کردی کچلت کردیم خداییش بانمک تر شده بودی اطرافیان همه ای کی یو سان می گفتند
-و یه اتفاق دیگه اینکه عزیزم تقریبا وسطهای 14 ماهگی بودی که آبله مرغان گرفتی دکترت گفت یک هفته نباید بری مهد و باید خونه استراحت میکردی مامانی هم به خاطر پرستاری ازت یک هفته اداره نرفت و خدا رو صد هزار مرتبه شکر خیلی خیلی زود بهتر شدی و اصلا اذیت نشدی
18مهر:
و و و سومی اینکه روز تولد مامانی که خونه مامانم اینا بودیم همه دور هم جمع بودیم که بابایی از دومین کادوی تولد مامانی رو نمایی کردن
و اون چیزی بود که خیلی دلم میخواست: آیفون 6 پلاس بود با رنگ سفید و 128 گیگ حافظه داخلی : یکی از آشناهاش که داشته از آمریکا به ایران میومده سفارش داده بوده واقعا محشر بود دست بابایی درد نکنه
راستی محمد جونم داره 14 ماهشم تموم میکنه خدا جونم شکرت
عکساشم میذارم
محمدم یازده ماهگیشو به شکر خدا جونم تموم کرد٬کلمات قصار به کار میبره:
میگه ننه ٬پیش٬ماما٬جیز٬بابایی
میگم زبونت رو نشون بده زبونشو میاره بیرون!صداش میکنم محمدم؟میگه: بیه
الهی مامان قربون بله گفتنت بشه نور چشمم
چشمهایت معصوم
شور عشقی به دلم ریخته ای
خنده هایت شیرین
شور و شیرین به هم آمیخته ای
شب پر از وسوسه دیدار است
گرم و آرام بیا منتظرم
چشم من بیدار است
پسر گلم تا یازده ماهگیش صاحب چهارتا دندون زیبا و سفید شده ؛
البته لثه ها هنوز قرمز و متورم هستن
آخی الهی مامانی قربونت بشه عزیزم
تو ماه را دوست داری
من ماه هاست که ، تو را
خدایا
پنجرهای احساسم را باز گذاشته ام
تا نسیم ملکوتیت را بر مشامم استشمام کنم
کاش لایق مهمانیت در زیر بارش رحمت آسمانت باشم....
زندگی شبیه شعریست
قافیه هایش با من ، ” تو ” فقط همیشه ردیف باش !
عزیز جووووونم، محمدم بعضی وقتا اونقدر دوستت دارم که نمیدونم چطور احساسم را بیان کنم
خیلی دوستت دارم گل خوشبوی مامانی
گل من الان ده ماهشه واسه خودش مردی شده! میره مهد!
واسه خودش دوستایی پیدا کرده: عسل ،ملیسا،طه،آراد .....
از اواخر نه ماهگیش مرواریدهای سفیدش نمایان شدن مامانی قربونشششششش
کاش تو چایی بودی و من قند
تا خودم رو فدات میکردم تا تلخی روزگار رو حس نکنی
سفری به دور دنیاست ، وقتی دستانم تا انتها ، رویت را نوازش می کنند . . .
کاش نامت را با خط بریل مینوشتند
صدا کردنت کافی نیست ، شکوه اسم تو را باید لمس کرد !
عاشق این مدل نشستنتم،خیلی خوردنی میشی
در نگاهت چیزیست که نمیدانم چیست ؟
مثل آرامش بعد از یک غم ، مثل پیدا شدن یک لبخند
مثل بوی نم بعد از باران ، در نگاهت چیزیست که نمیدانم چیست ؟
من به آن محتاجم !
اگر خوبان عالم جمع باشند ،یقینا نزد من تو بهترینی
اگر از خوبترها حلقه سازند
تو در آن حلقه میدانم نگینی !
اگه گفتی Love is Your Face یعنی چی؟ یعنی جمالتو عشقه!
هر دو دستم به دعا بردارم ،
تا هر انجا که خوشی هست تو انجا باشی...
به سلامتیه همه مامانایی که هر وقت صداشون می کنیم میگن : جانم !
و هر وقت صدامون میکنن ، میگیم: چیه ؟ ها . . . ؟!